آسمان جدید من :)



بالاخره بعد از 25 روز سلام :)

تو این بیست و چهار روزی که از عقدم میگذره کلی اتفاق و کلی حرف نگفته هست اونقدر زیاده که فکر نکنم همشون توی یه پست جا بشه دی:

توی این بیست و اندی روز دردسر و خوشی و کلی چیز دیگه رو تجربه کردم و فهمیدم تا اون جایی که میتونم نباید اجازه بدم اطرافیان واسم انتخاب کنن یا انتخاب هام رو رد کنن و باتشکر از مامان جانمان که تو این امر یاری نمودند والا :|

کلا این روز ها خیلی متفاوت و در عین حال عادی هم هستن! از دلتنگی های من واسه ی آقای یار تا ناراحتی هام واسه ی جدا شدنم از خونه که خیلی درگیرم کرده.

+ اونقدر حرف واسه گفتن هست که واقعا نمیتونم جمعشون کنم و به احتمال زیاد خیلیاشون رو بعدا پست میکنم:)

+ ببخشید که کامنت های پست قبلی رو الان تایید کردم :)

Dast

 


به نام خدا

 قراره فردا شب بصورت رسمی و برای قطعی کردن همه چی بیان و واقعا استرس دارم. استرس زندگی جدید، خانواده ی جدید، تغییر موقعیت من بعنوان دختر خانواده به یه نیمه متاهل(!)، دغدغه های زندگی متاهلی و تفاوت های دو نفره و خانوادگی و کنار اومدن با این ها و خیلی چیزای دیگه که تو ذهنم میچرخن و قادر به بیانشون نیستم و حس میکنم تک تکشون برام سنگینه! 

یه حس غریبانه و خاصی دارم که واقعا نمیدونم چیه مثل این که از چیزی که هستم به یه چیز دیگه تبدیل میشم یا اینکه دارن موقعیت های فعلی و آزادیم و خیلی چیزای دیگه رو ازم میگیرن تا به یه آدم دیگه تبدیلم کنن واقعا نمیدونم چیه! یا یه حس مثل کامل شدن! نمیدونم خودمم نمیدونم واقعا سردرگمم و حالم خوب نیست .

+ مامان و بابام به آبجی و داداش بزرگه و همینطور مامان بزرگم زنگ زدن و گفتن بیان تا راجب همین موضوع صحبت کنیم که خب مامان بزرگمینا فعلا (!) نیومدن! و اینطوریه که اینجانب در تبعید حیا طورانه سیر میکنم دی:

 

 

لطفا امروز خاص و شیرینِ پر استرس ِآروم به تاریخ 98/05/22 ثبت بشه :)

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Alyssa درگاه تحویل پروژه ها Joshua یه مردادى سایت دانلود Srikumar ردیاب خودرو شرکت معماران کارینا مشاوره تحصیلی درخت دانش